در این چرخه شوم گاه ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار می شوند تا انسانی را از این چرخه شوم و سیاه اعتیاد برهانند و او را به بستر انسانیت و زندگی سالم باز می گردانند. این برگشت گاهاً با شکست روبرو می گردد و آن زمانی است که خانواده، گروهها و جامعه انگ معتاد را نمی خواهند از پیشانی این بهبود یافته بردارند. نگاههای مشکوک، زبانهای زهر آگین، احساس پاره شده، اندیشه مایوس و در ۳ کلمه : طرد و عدم پذیرش.
انسان رها شده از تاریکی را به چاه تاریکی ها باز می گردانند. این زمانی است که در خانواده نقش پدر و همسر بودن را از وی دریغ می کنیم یا مکرر از صدماتی که در گذشته زده حرف می زنیم یا از او فاصله می گیریم و انتقام و یا به او بی اعتماد هستیم. در گروه دوستان و فامیل حاضر به برقراری ارتباط مجدد نیستیم ، نگاه مشکوک به وی داریم ، او را غیر قابل اعتماد می بینیم و در انتطاریم تا دیگر باره اشتباهش را به تکرار بنشیند. در جامعه به او کار نمی دهیم ارزش و احترام انسانی قائل نمی شویم ، او همیشه یک مجرم است و یا حداقل یک متهم است. وحتما مجدد به دام اعتیاد باز خواهد گشت ! پس سرانجام این فرد راهی جز برگشت به جامعه اعتیاد را ندارد چرا که او وی را طرد نمی کند وجذب می کند!!
اما آنچه باید اتفاق بیفتد و آنچه درست است تا با یک زندگی پاک همچنان ادامه دهیم :
فرد فرد جامعه، اعضای خانواده و فامیل، گروههای دوستان، سازمان ها و نهادهای دولتی بعد از بهبود یافتن فرد معتاد باید همه نگاهها، افکار و احساسات و عملکردشان در قالب یک رابطه سالم با وی باشد. تمام نقشهایی را که او داشته یا باید داشته باشد آرام آرام به وی باز گردانند. قرار دادن یک بهبود یافته از اعتیاد در پایگاه اجتماعی و خانوادگی درست خود، در حقیقت اعتماد کردن به او ، دادن مسئولیت و توقع از وی برای پاسخگویی به این مسئولیت و اعتماد است. یک بهبود یافته از اعتیاد، در ابتدا می بایست توسط خانواده پذیرش گردد. چه بعنوان همسر، چه بعنوان پدر، چه فرزند یا برادر و خواهر و دایی و عموی خانواده. او بهتر است احساس کند که عضوی از خانواده است و گره ای از تار و پود گره های خانواده گردد.
بهبود یافته اعتیاد می بایست مورد حمایت جامعه و دولت قرار گیرد. این حمایت اگر از ابعاد شغلی و درمانی و نظارتی نباشد ادامه پاک بودن ممکن نخواهد بود. منظور از نظارت بعد از بهبودی، همراهی یک مددکار اجتماعی ناظر با فرد است تا در گریز گاههایی که احتمال سقوط فرد می رود بتواند پیشگیری نماید.
پرداختن به این مسائل دیر یا زود می بایست از طرف خانواده و دولتها اتفاق بیفتد، در قالب یک مسئولیت اجتماعی.
سهل انگاری که تا بدینجا صورت گرفته صدمات و آسیب های بیشماری را باز تولید کرده است. خانواده ها و فرزندان هزینه های سنگینی را متحمل شده اند. مدیران اجتماعی جامعه به خود آیند و به مسئولیت اجتماعی خویش عمل نمایند. لطفا!
احمدعلی جبارزاده
مددکار اجتماعی